پلکی بزن! شکفتن خورشید خانه کو؟

تقریر کن! ادامه‌ی مشق شبانه کو؟

باران تویی، بهانه تویی، من درخت لال

تا برگ برگ از تو بگویم بهانه کو؟

حسی غریب حال مرا زیر و رو نکرد

بر گونه‌هام نم نم خیس ترانه کو؟

من موج گمشده که به ساحل نمی‌رسم

برپا می‌ایستم که ببینم کرانه کو؟

این چشم‌ها دلیل، دو مصرع برای عشق

دیگر نپرس پس غزل عاشقانه کو؟

دیشب سکوت خانه پر از پرسش تو بود

می‌گفت و می‌شنید که خورشید خانه کو؟

---- سید وحید سمنانی


این پست فقط برای این بود که نکنه یک وقت بلاگفا این وبلاگ را به خاطر عدم بروزرسانی حذف کنه... یکدفعه دیدی کرد... بالاخره این دفترچه خاطرات کلی برای ما ارزش داره. برای دیدن بقیه پست های من به آدرس زیر مراجعه کنید:

www.kavirneshin.ir

یا علی